معنی فارسی cubica

B1

نوعی ساختار یا شکل با خصیصه‌های مکعبی.

Relating to or resembling a cube in structure.

example
معنی(example):

ساختار مکعبی دیدنی بود.

مثال:

The cubica structure was fascinating to look at.

معنی(example):

دانشمندان به بررسی چینش مکعبی مولکول‌ها پرداختند.

مثال:

Scientists studied the cubica arrangement of molecules.

معنی فارسی کلمه cubica

: معنی cubica به فارسی

نوعی ساختار یا شکل با خصیصه‌های مکعبی.