معنی فارسی cubiculo

B1

نزدیک به کابین خواب، اشاره به اتاقی کوچک در طراحی باستانی.

A small room or chamber, often used historically in a similar context to cubiculum.

example
معنی(example):

کابین خواب با آثار هنری زیبا تزئین شده بود.

مثال:

The cubiculo was adorned with beautiful artworks.

معنی(example):

آنها یک کابین خواب کوچک را به یک اتاق مطالعه تبدیل کردند.

مثال:

They converted a small cubiculo into a study.

معنی فارسی کلمه cubiculo

: معنی cubiculo به فارسی

نزدیک به کابین خواب، اشاره به اتاقی کوچک در طراحی باستانی.