معنی فارسی cubiculum

B2

کابین خواب، اتاقی در ساختارهای رومی که برای خواب یا استراحت طراحی شده است.

A small room in ancient Roman architecture, typically used for sleeping.

example
معنی(example):

باستان‌شناس یک کابین خواب را در خرابه‌ها کشف کرد.

مثال:

The archaeologist discovered a cubiculum in the ruins.

معنی(example):

هر کابین خواب به عنوان مکانی برای استراحت در ویلا استفاده می‌شد.

مثال:

Each cubiculum served as a resting place in the villa.

معنی فارسی کلمه cubiculum

: معنی cubiculum به فارسی

کابین خواب، اتاقی در ساختارهای رومی که برای خواب یا استراحت طراحی شده است.