معنی فارسی cubistic

B2

مربوط به هنر کوبیسم یا بر اساس آن طراحی شده است.

Relating to or resembling cubism, characterized by the use of geometric shapes.

example
معنی(example):

سبک کوبیست به اشکال هندسی تأکید دارد.

مثال:

The cubistic style emphasizes geometric shapes.

معنی(example):

نقاشی‌های کوبیستی او بسیار نوآورانه هستند.

مثال:

Her cubistic paintings are very innovative.

معنی فارسی کلمه cubistic

: معنی cubistic به فارسی

مربوط به هنر کوبیسم یا بر اساس آن طراحی شده است.