معنی فارسی cuckoomate
B1ککومایت به همسری اشاره دارد که بهطور جدی در خانه و امور مربوط به زندگی شریکش شرکت میکند.
A partner in a domestic setting who shares responsibilities and tasks equally.
- NOUN
example
معنی(example):
او خود را ککومایت میدانست و در هر کاری به شریکش کمک میکرد.
مثال:
He considered himself a cuckoomate, helping his partner with everything.
معنی(example):
ککومایت بودن به معنای تقسیم برابر مسئولیتها است.
مثال:
Being a cuckoomate means sharing responsibilities equally.
معنی فارسی کلمه cuckoomate
:
ککومایت به همسری اشاره دارد که بهطور جدی در خانه و امور مربوط به زندگی شریکش شرکت میکند.