معنی فارسی cuirassing

B1

عمل زره‌پوشی، فرآیند تهیه و استفاده از زره برای محافظت.

The process of equipping armor for protection.

example
معنی(example):

زره‌پوشی عمل معمولی در دوران قرون وسطی بود.

مثال:

Cuirassing was a common practice in medieval times.

معنی(example):

هنر زره‌پوشی در طول قرن‌ها تحول یافته است.

مثال:

The art of cuirassing evolves over centuries.

معنی فارسی کلمه cuirassing

: معنی cuirassing به فارسی

عمل زره‌پوشی، فرآیند تهیه و استفاده از زره برای محافظت.