معنی فارسی cuirie
B1زین، پوششی نرم و راحت که روی ظهر حیوانات قرار میگیرد.
A soft and comfortable covering placed on the back of animals.
- NOUN
example
معنی(example):
زین اسب هر روز جلا میخورد.
مثال:
The cuirie of the horse was polished daily.
معنی(example):
او به زین بسیار مراقبت میکرد تا راحتی را تضمین کند.
مثال:
He took great care of the cuirie to ensure comfort.
معنی فارسی کلمه cuirie
:
زین، پوششی نرم و راحت که روی ظهر حیوانات قرار میگیرد.