معنی فارسی cullage
B1مفهومی مرتبط با برداشت محصولات که به دورریز یا ضایعات اشاره دارد.
The amount of produce that is discarded or unusable after harvesting.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز مجبور بود برای کالای دورریختنی در برداشت خود محاسبه کند.
مثال:
The farmer had to account for cullage in his harvest.
معنی(example):
کالای دورریختنی میتواند بر سود کلی مزرعه تأثیر بگذارد.
مثال:
Cullage can affect the overall profit from the farm.
معنی فارسی کلمه cullage
:
مفهومی مرتبط با برداشت محصولات که به دورریز یا ضایعات اشاره دارد.