معنی فارسی cumber
B2 /ˈkʌmbə/به معنای سنگینی کردن یا بار گذاشتن بر روی شخص یا چیزی است.
To hinder or burden someone or something.
- verb
verb
معنی(verb):
To slow down; to hinder; to burden; to encumber.
example
معنی(example):
کولهپشتی سنگین به او فشار آورد در حینی که به بالای تپه بالا میرفت.
مثال:
The heavy backpack began to cumber him as he climbed the hill.
معنی(example):
خودت را با نگرانیهای غیرضروری مشغول نکن.
مثال:
Do not cumber yourself with unnecessary worries.
معنی فارسی کلمه cumber
:
به معنای سنگینی کردن یا بار گذاشتن بر روی شخص یا چیزی است.