معنی فارسی cumulant
C1کمولان، اندازهگیریهای آماری که برای توصیف خصوصیات توزیعهای احتمال استفاده میشوند.
A statistical measure that captures aspects of distribution beyond mean and variance.
- NOUN
example
معنی(example):
آمار نشان داد که مقدار کمولان بالاست.
مثال:
The statistics showed a high cumulant value.
معنی(example):
درک کمولانها در نظریه احتمال مهم است.
مثال:
Understanding cumulants is important in probability theory.
معنی فارسی کلمه cumulant
:
کمولان، اندازهگیریهای آماری که برای توصیف خصوصیات توزیعهای احتمال استفاده میشوند.