معنی فارسی cumular

B1

ترکیب کردن یا جمع‌آوری داده‌ها به صورت یکجا برای تحلیل و بررسی.

To aggregate or combine data for analysis or representation.

example
معنی(example):

آن‌ها داده‌ها را برای تحلیل بهتر ترکیب می‌کنند.

مثال:

They cumular the data for better analysis.

معنی(example):

ترکیب اطلاعات می‌تواند وظایف پیچیده را ساده کند.

مثال:

Cumular information can simplify complex tasks.

معنی فارسی کلمه cumular

: معنی cumular به فارسی

ترکیب کردن یا جمع‌آوری داده‌ها به صورت یکجا برای تحلیل و بررسی.