معنی فارسی cumulation

B1

تجمع یا جمع‌آوری داده‌ها یا شواهد به منظور تجزیه و تحلیل یا نتیجه‌گیری.

The process of accumulating or gathering together items, information, or evidence.

example
معنی(example):

تجمع شواهد، هیئت منصفه را متقاعد کرد.

مثال:

The cumulation of evidence convinced the jury.

معنی(example):

تجمع داده‌های آب و هوایی برای مدل‌های دقیق ضروری است.

مثال:

Cumulation of climate data is essential for accurate models.

معنی فارسی کلمه cumulation

: معنی cumulation به فارسی

تجمع یا جمع‌آوری داده‌ها یا شواهد به منظور تجزیه و تحلیل یا نتیجه‌گیری.