معنی فارسی cumulately
B2به صورت تجمعی، اشاره به جمعآوری یا تحلیل دادهها به صورت کلی.
In a cumulative manner; often referring to the total amount after successive additions.
- ADVERB
example
معنی(example):
امتیازها در پایان بازی بهصورت تجمعی محاسبه شدند.
مثال:
The scores were cumulately tallied at the end of the game.
معنی(example):
دادهها بهصورت تجمعی در چندین دوره تحلیل شدند.
مثال:
Data was cumulately analyzed over several periods.
معنی فارسی کلمه cumulately
:
به صورت تجمعی، اشاره به جمعآوری یا تحلیل دادهها به صورت کلی.