معنی فارسی cunctatorship
C1کونکاتورشیپ، نوعی رهبری که با تأخیر و کندی در تصمیمگیری و اقدام مشخص میشود.
A form of leadership characterized by procrastination and hesitation in taking action.
- NOUN
example
معنی(example):
کنترل کونکاتوری رهبری منجر به از دست دادن فرصتها شد.
مثال:
The cunctatorship of the leadership led to missed opportunities.
معنی(example):
در زمانهای بحران، یک کونکاتورشیپ میتواند به پیشرفت آسیب برساند.
مثال:
In times of crisis, a cunctatorship can be detrimental to progress.
معنی فارسی کلمه cunctatorship
:
کونکاتورشیپ، نوعی رهبری که با تأخیر و کندی در تصمیمگیری و اقدام مشخص میشود.