معنی فارسی cunctatory

B2

کونکاتوری، ویژگی فرد یا رویکردی که به تأخیر افتادن یا کندی در عمل طبقه‌بندی می‌شود.

Characterized by delay or procrastination, especially in action or decision.

example
معنی(example):

رویکرد کونکاتوری او اغلب همکارانش را در پروژه‌های اضطراری ناامید می‌کرد.

مثال:

His cunctatory approach often frustrated his colleagues during urgent projects.

معنی(example):

ماهیت کونکاتوری بحث اجازه بررسی دقیق تمام نکات را داد.

مثال:

The cunctatory nature of the debate allowed for thorough examination of all points.

معنی فارسی کلمه cunctatory

: معنی cunctatory به فارسی

کونکاتوری، ویژگی فرد یا رویکردی که به تأخیر افتادن یا کندی در عمل طبقه‌بندی می‌شود.