معنی فارسی curfewed

B1

زمانی که به افراد گفته می‌شود که باید در ساعت مشخصی به خانه برگردند.

Restricted to return home by a specific time.

example
معنی(example):

کودکان موظف بودند قبل از تاریکی به خانه برگردند.

مثال:

The children were curfewed to be home before dark.

معنی(example):

در تابستان، بچه‌ها معمولاً ساعت 9 شب به خانه برمی‌گشتند.

مثال:

During summer, the kids were often curfewed at 9 PM.

معنی فارسی کلمه curfewed

: معنی curfewed به فارسی

زمانی که به افراد گفته می‌شود که باید در ساعت مشخصی به خانه برگردند.