معنی فارسی cushing

C1

اختلال هورمونی ناشی از افزایش سطح کورتیزول در بدن.

A hormonal disorder caused by excess cortisol in the body.

example
معنی(example):

بیماری کوشینگ یک اختلال هورمونی است.

مثال:

Cushing's disease is a hormonal disorder.

معنی(example):

پزشک او را با سندرم کوشینگ تشخیص داد.

مثال:

The doctor diagnosed her with Cushing's syndrome.

معنی فارسی کلمه cushing

: معنی cushing به فارسی

اختلال هورمونی ناشی از افزایش سطح کورتیزول در بدن.