معنی فارسی cushiness

B2

احساس نرم و راحتی که یک شیء به شخص transmite می‌کند، به ویژه در مورد مبلمان.

The quality of being soft and comfortable.

example
معنی(example):

نرمی تشک خواب خوبی را تضمین می‌کند.

مثال:

The cushiness of the mattress ensures a good night's sleep.

معنی(example):

من نرمی این بالش‌های جدید را دوست دارم.

مثال:

I love the cushiness of these new pillows.

معنی فارسی کلمه cushiness

: معنی cushiness به فارسی

احساس نرم و راحتی که یک شیء به شخص transmite می‌کند، به ویژه در مورد مبلمان.