معنی فارسی cut off one's nose to spite one's face
B2آسیب رساندن به خود به خاطر بیمیلی به کسی یا چیزی، در واقع این عمل به خود آسیب میزند تا به طرف مقابل لطمه بزنید.
To harm oneself in order to hurt someone else, resulting in less benefit to oneself.
- verb
verb
معنی(verb):
To harm oneself as a result of attempting to harm an adversary.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که برای آسیب زدن به خودش، از کارش استعفا دهد.
مثال:
He decided to cut off his nose to spite his face by quitting his job.
معنی(example):
گاهی اوقات، آسیب زدن به خود میتواند به مشکلات بزرگتری منجر شود.
مثال:
Sometimes, cutting off one's nose to spite one's face can lead to greater problems.
معنی فارسی کلمه cut off one's nose to spite one's face
:آسیب رساندن به خود به خاطر بیمیلی به کسی یا چیزی، در واقع این عمل به خود آسیب میزند تا به طرف مقابل لطمه بزنید.