معنی فارسی damn well

B2

عبارتی تأکیدی که برای نشان دادن اهمیت و جدیت استفاده می‌شود.

A phrase used to emphasize certainty or intensity; certainly or very well.

adverb
معنی(adverb):

Emphatically; certainly.

مثال:

You know damn well that you should have been home by midnight.

example
معنی(example):

او به خوبی می‌داند که چه کاری را اشتباه انجام داده است.

مثال:

He knows damn well what he did wrong.

معنی(example):

شما باید حتماً تکالیف خود را تا فردا تمام کنید.

مثال:

You damn well better finish your homework by tomorrow.

معنی فارسی کلمه damn well

: معنی damn well به فارسی

عبارتی تأکیدی که برای نشان دادن اهمیت و جدیت استفاده می‌شود.