معنی فارسی dauberies
B1فراوردههای هنری ایجاد شده با تکنیک داوبری که معمولاً به صورت بیدقت و غیر دقیق ساخته میشوند.
Artworks created using a daubery technique, often regarded as hasty or imprecise.
- NOUN
example
معنی(example):
موزه چندین نمونه از داوبریها را از هنرمندان مختلف به نمایش گذاشت.
مثال:
The museum displayed several examples of dauberies from different artists.
معنی(example):
انتقاد از داوبریهای او مختلط بود، به طوری که برخی تلاش او را ستودند.
مثال:
The critique of his dauberies was mixed, with some praising the effort.
معنی فارسی کلمه dauberies
:
فراوردههای هنری ایجاد شده با تکنیک داوبری که معمولاً به صورت بیدقت و غیر دقیق ساخته میشوند.