معنی فارسی daughterless
B1بدون دختر، به وضعیت یا خانوادهای اشاره دارد که در آن هیچ دختری وجود ندارد.
A term describing a family or situation that lacks a daughter, often highlighting specific social or familial challenges.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک خانواده بدون دختر ممکن است با چالشهای متفاوتی روبرو شود.
مثال:
A daughterless family may face different challenges than others.
معنی(example):
زندگی در یک جامعه بدون دختر میتواند بر دینامیکهای اجتماعی تأثیر بگذارد.
مثال:
Living in a daughterless society can impact community dynamics.
معنی فارسی کلمه daughterless
:
بدون دختر، به وضعیت یا خانوادهای اشاره دارد که در آن هیچ دختری وجود ندارد.