معنی فارسی daundered

B1

دود کردن به معنای قدم زدن یا رفتن به آرامی و بدون هدف خاصی است.

To move or walk aimlessly; to wander.

example
معنی(example):

او ساعت‌ها بی‌خیال در پارک پرسه می‌زد.

مثال:

He daundered around the park for hours without a care in the world.

معنی(example):

پس از سخنرانی، او به آرامی به کافه‌تریا رفت تا یک اسنک بگیرد.

مثال:

After the lecture, she daundered to the cafeteria to grab a snack.

معنی فارسی کلمه daundered

: معنی daundered به فارسی

دود کردن به معنای قدم زدن یا رفتن به آرامی و بدون هدف خاصی است.