معنی فارسی dauner

B1

فردی که بدون هدف مشخص در مکان‌ها پرسه می‌زند.

A person who wanders aimlessly.

example
معنی(example):

به عنوان یک پرسه‌زن، او استعداد یافتن مکان‌های زیبا را داشت.

مثال:

As a dauner, he had a talent for finding beautiful spots.

معنی(example):

بسیاری از پرسه‌زنان در طول پرسه‌زنی‌هایشان به عکاسی می‌پردازند.

مثال:

Many dauners enjoy photography during their wanderings.

معنی فارسی کلمه dauner

: معنی dauner به فارسی

فردی که بدون هدف مشخص در مکان‌ها پرسه می‌زند.