معنی فارسی dawks

B1

اعداد یا محرک‌هایی که منجر به بی‌نظمی یا سردرگمی می‌شوند.

Elements or stimuli that lead to disorder or confusion.

example
معنی(example):

او اغلب داوک‌هایی می‌سازد که مردم را گیج می‌کند.

مثال:

He often makes dawks that confuse people.

معنی(example):

داوک‌ها در اتاق جوی نامطبوع ایجاد کردند.

مثال:

The dawks in the room created an awkward atmosphere.

معنی فارسی کلمه dawks

: معنی dawks به فارسی

اعداد یا محرک‌هایی که منجر به بی‌نظمی یا سردرگمی می‌شوند.