معنی فارسی dayglows
B2نورهای درخشان و شفاف که در طبیعت دیده میشوند.
Bright and vivid colors observed in nature, particularly in flora and fauna.
- NOUN
example
معنی(example):
رنگهای درخشان برگهای پاییزی خیرهکننده بود.
مثال:
The dayglows of autumn leaves were stunning.
معنی(example):
نورهای روزگلو در طبیعت میتوانند چشم را مجذوب کنند.
مثال:
Dayglows in nature can often dazzle the eyes.
معنی فارسی کلمه dayglows
:
نورهای درخشان و شفاف که در طبیعت دیده میشوند.