معنی فارسی dazement

B1

احساس شگفتی و کسالت ناشی از یک تجربه غیرمنتظره.

A feeling of astonishment or wonder, often following an unexpected event.

example
معنی(example):

دازمانتی که او پس از برنده شدن جایزه احساس کرد، او را بی‌زبان کرد.

مثال:

The dazemet he felt after winning the award left him speechless.

معنی(example):

دازمانت او زمانی که پارتی سورپرایز آمادهٔ او را دید، روشن بود.

مثال:

Her dazemet was clear when she saw the surprise party prepared for her.

معنی فارسی کلمه dazement

: معنی dazement به فارسی

احساس شگفتی و کسالت ناشی از یک تجربه غیرمنتظره.