معنی فارسی de-centres
B1عمل فاصله گرفتن از مرکز، بهویژه در ساختارهای قدرت یا اجتماعی.
The act of removing focus or control from a central authority or structure.
- VERB
example
معنی(example):
این ابتکار بهدنبال خارج کردن قدرت از مرکز در آموزش است.
مثال:
The initiative aims to de-centre authority in education.
معنی(example):
با پیشرفت جوامع، معمولاً نقشهای سنتی از مرکز خارج میشوند.
مثال:
As societies progress, they often de-centre the traditional roles.
معنی فارسی کلمه de-centres
:
عمل فاصله گرفتن از مرکز، بهویژه در ساختارهای قدرت یا اجتماعی.