معنی فارسی de-christianising

B1

دی-مسیحی کردن، پدیده‌ای که به کاهش یا حذف تأثیرات مسیحیت بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی اشاره دارد.

The process or action of reducing or eliminating Christian influence or association.

example
معنی(example):

این جنبش که هدفش دی-مسیحی کردن جامعه بود، در قرن بیستم گسترش پیدا کرد.

مثال:

The movement aimed at de-christianising society gained traction in the 20th century.

معنی(example):

او کتابی نوشت که به بررسی پیآمدهای دی-مسیحی کردن نهادهای عمومی می‌پردازد.

مثال:

He wrote a book discussing the implications of de-christianising public institutions.

معنی فارسی کلمه de-christianising

: معنی de-christianising به فارسی

دی-مسیحی کردن، پدیده‌ای که به کاهش یا حذف تأثیرات مسیحیت بر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی اشاره دارد.