معنی فارسی de-colonizes

B1

فرایند حذف تأثیرات و ساختارهای استعماری از زبان و ادبیات.

The action of removing colonial influences from language and literature.

example
معنی(example):

این سازمان تلاش می‌کند تا سیاست‌های زبانی خود را استعمارزدایی کند.

مثال:

The organization works to de-colonizes its language policies.

معنی(example):

او مقالاتی می‌نویسد تا ادبیات مدرن را استعمارزدایی کند.

مثال:

She writes articles to de-colonizes modern literature.

معنی فارسی کلمه de-colonizes

: معنی de-colonizes به فارسی

فرایند حذف تأثیرات و ساختارهای استعماری از زبان و ادبیات.