معنی فارسی de-controlling

B1

کنترل نکردن به معنای ایجاد حالتی است که در آن فرد سعی نمی‌کند احساسات یا واکنش‌های خود را سرکوب کند.

To reduce control over one's actions or emotions.

example
معنی(example):

او بر کنترل نکردن احساساتش تمرکز می‌کند.

مثال:

She is focusing on de-controlling her emotions.

معنی(example):

مشاور به او در کنترل نکردن اضطرابش کمک کرد.

مثال:

The therapist helped him in de-controlling his anxiety.

معنی فارسی کلمه de-controlling

: معنی de-controlling به فارسی

کنترل نکردن به معنای ایجاد حالتی است که در آن فرد سعی نمی‌کند احساسات یا واکنش‌های خود را سرکوب کند.