معنی فارسی de-merge
B1عمل جدا کردن دو یا چند واحد تجاری که قبلاً در یک جا قرار داشتند.
To separate previously merged business units or organizations.
- VERB
example
معنی(example):
آنها قصد دارند دو بخش را سال آینده تفکیک کنند.
مثال:
They plan to de-merge the two divisions next year.
معنی(example):
تصمیم به تفکیک غیرمنتظره بود.
مثال:
The decision to de-merge was unexpected.
معنی فارسی کلمه de-merge
:
عمل جدا کردن دو یا چند واحد تجاری که قبلاً در یک جا قرار داشتند.