معنی فارسی de-mines

B1

عمل حذف مین‌ها از مناطق خاص به صورت مکرر.

The action of removing land mines, typically in a specific area.

example
معنی(example):

تیم چندین محل را مین‌زدایی می‌کند تا ایمنی را تضمین کند.

مثال:

The team de-mines several locations to ensure safety.

معنی(example):

او قبل از شروع هر پروژه توسعه جدید، مین‌زدایی می‌کند.

مثال:

He de-mines before any new development projects start.

معنی فارسی کلمه de-mines

: معنی de-mines به فارسی

عمل حذف مین‌ها از مناطق خاص به صورت مکرر.