معنی فارسی de-restricted

B1

به حالتی که دیگر محدودیت ندارد، بازگردانی شده.

Having had restrictions removed.

example
معنی(example):

این پروژه پس از چندین بررسی محدودیت آن برداشته شد.

مثال:

The project was de-restricted after several reviews.

معنی(example):

دسترسی به پرونده‌ها هفته گذشته آزاد شد.

مثال:

Access to the files was de-restricted last week.

معنی فارسی کلمه de-restricted

: معنی de-restricted به فارسی

به حالتی که دیگر محدودیت ندارد، بازگردانی شده.