معنی فارسی dead on
B2دقیق و درست، به طور کلی برای توصیف چیزی که به طور کامل صحیح است، استفاده میشود.
Precisely correct or accurate.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
Very accurate
مثال:
Her Sarah Palin impersonation is dead on!
adverb
معنی(adverb):
Exactly at
مثال:
The train arrived dead on 2 o'clock.
example
معنی(example):
پیشبینی او دقیق بود؛ تیم بازی را برد.
مثال:
Her prediction was dead on; the team won the game.
معنی(example):
برآورد کاملاً دقیق بود و هزینههای واقعی را نشان میداد.
مثال:
The estimate was dead on, reflecting the actual costs.
معنی فارسی کلمه dead on
:
دقیق و درست، به طور کلی برای توصیف چیزی که به طور کامل صحیح است، استفاده میشود.