معنی فارسی deashes
B1دَستنشانکردن به معنای از بین بردن خاکستر و زبالهها است.
To remove the ashes from a fire or a burned area.
- VERB
example
معنی(example):
پس از آتشسوزی، باید منطقه را دَستنشان کرد تا ایمن شود.
مثال:
After the fire, we had to deashes the area to make it safe.
معنی(example):
تیم به سختی کار کرد تا باقیماندههای چوب سوخته را دَستنشان کند.
مثال:
The team worked hard to deashes the remnants of the burnt wood.
معنی فارسی کلمه deashes
:
دَستنشانکردن به معنای از بین بردن خاکستر و زبالهها است.