معنی فارسی deaving

B1

عملیات گفتگو یا برقراری ارتباط با دیگران.

The act of engaging in a conversation or discussion.

example
معنی(example):

او در حال گپ و گفت با دوستانش بر سر قهوه است.

مثال:

She is deaving with her friends over coffee.

معنی(example):

ما می‌توانستیم صدای گفتگوهایشان را از اتاق کناری بشنویم.

مثال:

We could hear them deaving from the next room.

معنی فارسی کلمه deaving

: معنی deaving به فارسی

عملیات گفتگو یا برقراری ارتباط با دیگران.