معنی فارسی debacchate

B2

عمل یا فرآیند جلوگیری از میگساری یا کاهش استفاده از الکل.

The act of reducing or eliminating revelry or excessive drinking.

example
معنی(example):

این مراسم یک جشن بدون میگساری بود که بر روی حشمت تمرکز داشت.

مثال:

The festival was a de-bacchate occasion, focusing on sobriety.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند جشن را بدون میگساری برگزار کنند تا انتخاب‌های سالم‌تری را ترویج دهند.

مثال:

They decided to de-bacchate the event to promote healthier choices.

معنی فارسی کلمه debacchate

: معنی debacchate به فارسی

عمل یا فرآیند جلوگیری از میگساری یا کاهش استفاده از الکل.