معنی فارسی deblock

B1

عملی که در آن محدودیت یا مسدودیت حذف می‌شود.

To remove restrictions or blocks from a service or access.

example
معنی(example):

باید پرداخت را آزاد کنید تا معامله ادامه یابد.

مثال:

You need to deblock the payment to continue the transaction.

معنی(example):

برای دسترسی به وب‌سایت، باید تنظیمات اتصالات خود را آزاد کنید.

مثال:

To access the website, you must deblock your connectivity settings.

معنی فارسی کلمه deblock

: معنی deblock به فارسی

عملی که در آن محدودیت یا مسدودیت حذف می‌شود.