معنی فارسی debosh

B2

انحراف یا بی‌نظمی شدید، به ویژه در جشن‌ها یا مهمانی‌ها که به خرافه و رفتارهای غیرمعمول منجر می‌شود.

A state of wild revelry and disorder, especially in parties or celebrations leading to chaotic behavior.

example
معنی(example):

میهمانی به یک بی‌نظمی با موسیقی بلند و رقص‌های وحشی تبدیل شد.

مثال:

The party turned into a debosh with loud music and wild dancing.

معنی(example):

او در یک بی‌نظمی که تمام شب طول کشید مشارکت داشت.

مثال:

He was involved in a debosh that lasted all night long.

معنی فارسی کلمه debosh

: معنی debosh به فارسی

انحراف یا بی‌نظمی شدید، به ویژه در جشن‌ها یا مهمانی‌ها که به خرافه و رفتارهای غیرمعمول منجر می‌شود.