معنی فارسی debruising

B1

فرایند یا تکنیک‌های بهبود کبودی که هدف آن تسریع در بهبودی است.

The process or techniques for healing bruises aimed at accelerating recovery.

verb
معنی(verb):

To partially obscure one charge with another

example
معنی(example):

درمان کبودی آسیب برای بهبود سریع‌تر ضروری بود.

مثال:

Debruising the injury was essential for faster recovery.

معنی(example):

او بر روی تکنیک‌های درمان کبودی در جلسات فیزیوتراپی خود تمرکز کرد.

مثال:

He focused on debruising techniques during his physical therapy sessions.

معنی فارسی کلمه debruising

: معنی debruising به فارسی

فرایند یا تکنیک‌های بهبود کبودی که هدف آن تسریع در بهبودی است.