معنی فارسی debruises

B1

عمل پاک‌سازی یا درمان کبودی‌ها که معمولاً به منظور بهبود وضعیت پوست انجام می‌شود.

The process of treating or healing bruises typically to improve skin condition.

verb
معنی(verb):

To partially obscure one charge with another

example
معنی(example):

من پماد به بازوی دردناک خود برای درمان کبودی‌ها زدم.

مثال:

I applied ointment to debruises my sore arm.

معنی(example):

درمان کبودی می‌تواند به حذف لکه‌های تیره روی پوست کمک کند.

مثال:

Debruising can help eliminate the dark marks left on the skin.

معنی فارسی کلمه debruises

: معنی debruises به فارسی

عمل پاک‌سازی یا درمان کبودی‌ها که معمولاً به منظور بهبود وضعیت پوست انجام می‌شود.