معنی فارسی debriefings
B1جلسات یا گفتگوهایی که برای بررسی جزئیات و نتایج یک عمل یا مأموریت انجام می‌شود.
Meetings or discussions held to review the details and outcomes of an operation or mission.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of debriefing, or the state of being debriefed.
معنی(noun):
The report of a mission or project, or the information so obtained.
example
معنی(example):
پس از مأموریت، ما جلسات طولانی برای بررسی آنچه که اتفاق افتاد داشتیم.
مثال:
After the mission, we had lengthy debriefings to discuss what happened.
معنی(example):
جلسات بررسی دیدگاه‌هایی درباره عملکرد تیم ارائه داد.
مثال:
The debriefings provided insight into the team's performance.
معنی فارسی کلمه debriefings
:
جلسات یا گفتگوهایی که برای بررسی جزئیات و نتایج یک عمل یا مأموریت انجام می‌شود.
