معنی فارسی debt ceiling
B2حداکثر مقدار بدهی که یک دولت میتواند قبل از ایجاد محدودیتهای قانونی داشته باشد.
A limit on the amount of money that a government may borrow.
- noun
noun
معنی(noun):
The limit up to which an entity (usually a government) is legally allowed to borrow.
example
معنی(example):
دولت به سقف بدهی خود رسیده است که باعث محدودیت در وامگیری بیشتر میشود.
مثال:
The government has reached its debt ceiling, limiting further borrowing.
معنی(example):
افزایش سقف بدهی معمولاً موضوع بحث سیاسی است.
مثال:
Raising the debt ceiling is often a topic of political debate.
معنی فارسی کلمه debt ceiling
:
حداکثر مقدار بدهی که یک دولت میتواند قبل از ایجاد محدودیتهای قانونی داشته باشد.