معنی فارسی debt collector
B1شخص یا شرکتی که وظیفه جمعآوری بدهیها را بر عهده دارد.
A person or company that collects unpaid debts.
- NOUN
example
معنی(example):
دائن به من زنگ زد تا یادآوری کند که پرداخت معوقهام را انجام ندادهام.
مثال:
The debt collector called to remind me of my overdue payment.
معنی(example):
بسیاری از مردم از برخورد با دائنها به دلیل روشهای تهاجمیشان میترسند.
مثال:
Many people fear dealing with debt collectors because of their aggressive tactics.
معنی فارسی کلمه debt collector
:
شخص یا شرکتی که وظیفه جمعآوری بدهیها را بر عهده دارد.