معنی فارسی declawed

B1

گربه‌ای که ناخن‌هایش به شکل دائمی بریده شده یا حذف شده است.

A cat that has had its claws removed.

verb
معنی(verb):

To surgically remove a cats claws; onychectomy.

معنی(verb):

To make harmless.

example
معنی(example):

گربه‌ای که ناخن‌هایش گرفته شده بود بدون ناخن‌ها بیشتر بازیگوش به نظر می‌رسید.

مثال:

The declawed cat seemed more playful without its claws.

معنی(example):

بسیاری از صاحبان به دلایل ایمنی گربه‌های بدون ناخن را ترجیح می‌دهند.

مثال:

Many owners prefer declawed cats for safety reasons.

معنی فارسی کلمه declawed

: معنی declawed به فارسی

گربه‌ای که ناخن‌هایش به شکل دائمی بریده شده یا حذف شده است.