معنی فارسی decongest

B1 /diːkənˈdʒɛst/

کاهش بار یا گرفتگی، به ویژه در زمینه‌های پزشکی یا ترافیکی.

To relieve congestion or blockage.

verb
معنی(verb):

To free from congestion

example
معنی(example):

دارو به باز کردن بینی‌ام کمک کرد.

مثال:

The medicine helped to decongest my nose.

معنی(example):

آنها تلاش کردند تا ترافیک را در شهر در ساعات اوج کاهش دهند.

مثال:

They worked to decongest traffic in the city during peak hours.

معنی فارسی کلمه decongest

: معنی decongest به فارسی

کاهش بار یا گرفتگی، به ویژه در زمینه‌های پزشکی یا ترافیکی.