معنی فارسی decongests

B2

عمل کاهش احتقان یا باز کردن فضاهای مسدود شده در بدن.

To alleviate or remove congestion, especially in the nasal passages.

verb
معنی(verb):

To free from congestion

example
معنی(example):

این دارو راه‌های تنفسی را باز می‌کند تا تنفس آسان‌تر شود.

مثال:

This medicine decongests nasal passages for easier breathing.

معنی(example):

بخار داغ به طور مؤثری سینوس‌ها را باز می‌کند.

مثال:

The hot steam decongests the sinuses effectively.

معنی فارسی کلمه decongests

: معنی decongests به فارسی

عمل کاهش احتقان یا باز کردن فضاهای مسدود شده در بدن.