معنی فارسی decontextualizing

B1

زدودن زمینه، عمل حذف کردن شرایط یا زمینه‌ای است که باعث فهم بهتر یک مفهوم می‌شود.

The act of removing context or setting from information or a statement.

verb
معنی(verb):

To divest of context.

example
معنی(example):

زدودن زمینه اطلاعات می‌تواند درک آن را سخت‌تر کند.

مثال:

Decontextualizing information can make it harder to understand.

معنی(example):

معلمان باید از زدودن زمینه مفاهیم هنگام توضیح دروس پرهیز کنند.

مثال:

Teachers should avoid decontextualizing concepts when explaining subjects.

معنی فارسی کلمه decontextualizing

: معنی decontextualizing به فارسی

زدودن زمینه، عمل حذف کردن شرایط یا زمینه‌ای است که باعث فهم بهتر یک مفهوم می‌شود.