معنی فارسی decorously
B2به طور مؤدبانه و با رفتار مناسب.
In a proper, respectful, and decorous manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها در طول رویداد رسمی با ادب رفتار کردند.
مثال:
They behaved decorously during the formal event.
معنی(example):
او بهطور مؤدبانه صحبت کرد و احترامی که برای همه حاضرین قائل بود را نشان داد.
مثال:
She spoke decorously, showing respect for everyone present.
معنی فارسی کلمه decorously
:
به طور مؤدبانه و با رفتار مناسب.